نقلي خانومه نقاش
دختر خانوممون نقاش شده!!!!!! يعني عااااشق مداد رنگي و كاغذه هاتمام ديشب رو داشت خط خطي ميكرد و زير لب هم يه چيزايي ميگفت.... يه دو شه.... همينجوري اين جمله رو تكرار ميكرد مداد رنگياش رو ميداد به من من هم براش گل و دختر و... از اين جور چيزا ميكشيدم و اونم خيييلي استقبال نميكرد تا اينكه واسش نوشتم ١ ٢ ٣ و گفتم يك دو سه أنچنان ذوق زده شده بود كه نگو!!!!!! هيچي ديگه كارم دراومد تا آخر شب هي مدادش رو ميداد بهم كه براش بنويسم يك دو سه و بعدش هم سعي ميكرد ادام رو دربياره.... واقعا كه عجيبه..... من كه بچه بودم عاشق نقاشيه گل و دختر و خونه بودم نه عددهاي رياضي!!!!!!! خب حالا البته خييلي هنوز كوچيكه.....
نویسنده :
مائده
15:40