مهمونيه بزرگ
امروز رفتم كلاس سيره و معارف زندكي سازكه خيلي هم عالي و مفيد بودن
فاطمه يكتا هم تو كلاسا قدم ميزد
والبته تو كلاس دوم به طرز عجيبي حدود چهل دقيقه با چند تا خودكار رنگي و يه تيكه كاغذ سرگرم شد
آخر كلاس رفتم و از استاد بابت اينكه فاطمه يكتا يه جاهايي نظم كلاس رو به هم زده عذر خواهي كردم كه استاد بامهربوني خنديد و گفت ما هم استفاده كرديم از حضور ايشون و لبخند گرمي تو صورت فاطمه يكتا زد
شب هم در بم مهمونيه شلووووغ خونه ي مامانم دعوت بوديم كه خاله هاي مامان هم بودن و البته خيييلي بهمون خوش گذشت
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی