روزهاي پاييزي
نمیدونم چرا تازگیا حس انجام دادن هیچ کاری رو ندارم
حتی آپ دیت کردن وبلاگ عزیزم
شنیده بودم روزای بهار اینجوری کسل کننده و خواب آورن نمیدونم چرا پاییز هم اینطوری شده...
البته کارام رو میکنمااااا چون بالاخره باید انجامشون بدم ولی با بی حوصلگی...
از من بعیده...
جمعه ظهر با شوهر جان رفتیم پارک پیش خونمون و از هوااااای عالی و دو نفره ی پاییز زیبا لذت بردیم
هوا ابر و سایه خنک درختا نیمه سبز و نیمه زرد...
ماکارونی هم برده بودم
ممممممم
فوق العاده بود
عصرش هم با خواهرام رفتیم خونه ی دایی علی اینام و کلی بهمون خوش گذشت
امروز هم خونه مامانمینا بودم که عموم اینا هم بودن و با خواهرا و دختر عمو جونام دور همی کلی کیف کردیم
خدایا این روزا شاید کسل کننده باشن ولی قشنگن
چون به خاطر مهربونیای تو همه چیز خوبه
ممنونم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی