عيد غدير

عيد غدير براي من با بقيه ي عيدا فرق داره !!!!!

سيد نيستما ولي خيلي براش ذوق دارم و معمولا از قبل منتظر اومدنش هستم

يه سال تو زير نويس يه برنامه ي تلويزيوني ديدم كه نوشته بود براي هر چه با شكوه تر برگزار شدن عيد غدير براي نزديكانتون عيدي بخريد

منم برا همه عيدي خريدم

پارسال هم خريدم

ولي امسال فقط براي شوهر جان خريدم و خدا رو شكر اونم از عيديش خوشش اومد....

اين روزها به خوبي يكي پس ازيگري ميگذرن و هييييچ نعمتي از اين بالاتر نيست

خداي خوبم واقعا ازت ممنونم

فردا صبح زود اصفهان رو به مقصد تهران ترك ميكنيم و مياييم خونمون،چون شوهر جان هزار تا كار داره و با هزار نفر هم قرار گذاشته...

شوهر جان حتي تو اصفهان هم كار ميكرد و قرار كاري ميذاشت و همش پاي كامپيوتر بود.... 

امروز عصر هم به مناسبت عيد رفتيم اصفهان گردي و كنار سي و سه پل و زاينده رود خشك (كه باز هم نسيم خنكي از سمتش ميومد) معجون انار خورديم و بعدش هم رفتيم يه خريد جزئي( هه هه همه از تهران خريد ميكنن ما از تهران پا ميشيم ميريم اصفهان خريد)

نقلي خانوم 

واااااااي خيلي اينجا شيطنت ميكنه و من ديگه از پسش بر نميام

از مبلا ميره بالا، از گل ميزا ميره بالا، همه ميوه ها رو از تو ظرف برميداره تيكه تيكه ميكنه و... 

ديروز صبح رو مبل ايستاد و از همونجا با سر افتاد پايين و سرش كوبيد به لبه ي ميز عسلي  و يه گردوي درشت رو پيشونيش در اومد و خدا رو شكر مادر شوهر جان سريع يخ آورد و گذاشت روش و ورمش رو خوابوند( منم كلي گريه كردم)

تا ميتونه هم شيرين كاري در ميارهو خيلي بامزه با ديگران حرف ميزنه ( دَدَ،اده و ....يه سري كلمات نامفهوم ديگه)يعني تو بحث كم نمياره ها تا هر چه قدر باش حرف بزني اونم ادامه ميده

اخم كردن رو هم ياد گرفته و وقتي ميخواد يه چيزي رو برداره كه نبايد بهش دست بزنه اخم ميكنه و برميداره