شيراز و رمضان ٩٥
شوهر جان گفت كه خيلي خستم خسسسسسته از كار ، درس ، گشتن دنبال خونه و .... بيا بزنيم و بريم مسافرت حالا كجا بريم؟ شيراز.... چه پيشنهاد عالي اي بود واقعا دستش درد نكنه اين شد كه چهار روز تعطيلا خرداد رو رفتيم سفر ، اول رفتيم اصفهان پيش خانواده ي شوهر جان و از اونجا رفتيم شيراز... خوشا شيراز و وضع بي مثالش زيارت شاهچراغ، حافظ و سعدي... باغ ارم و دروازه قرآن. حمام و بازار وكيل... همه جا قشنگ بود و خدارو شكر خيلي خوش گذشت.... برگشتيم اصفهان ، همون شب مادر شوهر جان برام تولد گرفت و حسابي خوشحالم كرد فرداش اومديم تهران ماه رمضون شروع شد ماه رمضون زيبا و خاطره انگيزه هيچ وقت تكراري نم...
نویسنده :
مائده
3:17