فاطمه یکتافاطمه یکتا، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 30 روز سن داره

نی نی نقلی من و بابا

زميني شدن آسمان و نوروز ٩٥

1395/1/20 1:26
نویسنده : مائده
207 بازدید
اشتراک گذاری

لحظه ي سال تحويل امسال عجيب و غريب بود...

من و شوهر جان فكر ميكرديم كه سال تحويل ساعت ٨ و نيمه در حاليكه ساعت ٨ بود

اين شد كه در لحظه ي سال تحويل من خوشحال و خندان مشغول آماده شدن براي رفتن به واحد مادر شوهر جان اينا بودم

و وقتي كه رفتيم طبقه ي بالا منزل مادر شوهر جان اينا ديديم كه سال تحويل شده و همه مشغول روبوسي و تبريك هستن و دير رسيديم....

عيديا رو گرفتيم و عكس گرفتيم و كلي دور هم خوش گذشت

تا وقتي كهزنگزدم به معصومه خواهرم و فهميدم كه خيلي ناراحته و علتش هم اين بود كه مامانم آنفولانزاي سختي گرفته بود و نميتونست براي زايمانش به بيمارستان بره...

منم خيلي ناراحت شدم....

خلاصه در روز دوم فروردين آسمان خانم عزيزم به سان هديه اي از آسمان وارد خونواده ي ما شد

دختري بسيااار زيبا و خوب و آروم..،،

پنج شنبه براي ديدن آسمان به تهران برگشتيم و ني ني عزيزمون رو ديديم

قرار بود با مامان اينا شنبه برم اهواز كه محمد مهدي هم همون آنفولانزاي كوفتي رو گرفت و من نتونستم برم اهواز

يه جاش به خاطر يه جلسه كاري كه شوهر جان در اصفهان داشت دوباره سه شنبه راهي اصفهان شديم و سيزده به در رو اونجا بوديم

در همون چند روزي كه تهران بودم در ايام عيد سفره ي هفت سبن پهن كردم و خواهرام و پسر داييم رو براي شام دعوت كردم

وتي كه چه قدررر خوش گذشت....

تمام خاطرات بچگيمون رو با پسر دايي و خواهرام با هم مرور كرديم و كلييي خنديديم...

خدايا شكرت

پسندها (1)

نظرات (0)