از پوشك گرفتن
بالاخرا فاطمه يكتا رو از پوشك گرفتم و غول مرحله ي آخر رو رد كردم فكر ميكردم خيلي سخته ، ولي اينطور نبود خدارو شكر فاطمه يكتا همكاري كرد تو اين روزاي قشنگ بهاري سعي ميكنيم هر فرصت كوچيكي رو غنيمت بشمريم و بريم پا ك براي پياده روي، پارك جوانمردان وااقعا خوشگله و از قدم زدن توش لذت ميبريم فاطمه يكتا هم واااقعا بزرگ شده، اونروز تو پارك خوش تنهايي رفت توي زمين بازي و شروع كرد به سريره بازي من و محمد امين هم از روي نيمكت تماشاش ميكرديم با بچه هاي ديگه بازي ميكرد و... اونروز عروسكش رو گرفته بغلش ميگه اين تازه بهدنيا اومده براش لباس چون چوني( منظورش چين چيني) دوختم ... عاشق مامانمه... ميگه من فروزان ... بعد...
نویسنده :
مائده
19:55