فاطمه یکتافاطمه یکتا، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 12 روز سن داره

نی نی نقلی من و بابا

عاشقانه هایم با طاها

1392/11/4 1:20
نویسنده : مائده
368 بازدید
اشتراک گذاری

طاها ی من تو یک روز قشنگ بهاری که همه ی خیابونای شهر پر از گل های قرمز و زرد بودن

مثل یک گل خوشگل آروم و بی صدا بدون هیچ آزار و اذیتی باز شد و رنگ و بوی تازه ای به

خونوادمون داد امروز دقیقا یک سال و نه ماهشه و هنوز هم آروم و مهربونه.

طاها همون پسریه که وقتی خبر به وجود اومدنش رو فهمیدم از خوشحالی گریه کردم

طاها همون پسریه که وقتی به دنیا اومد توی لابی بیمارستان همینجوری اشک میریختم و

برای دیدنش لحظه شماری میکردم

 همونی که به عشق دیدنش میرفتم خونه ی مامانم و اگر نمی اومد اشکم در می اومد

همونی که توی تمام شعرای عاشقونه یه طاها میزاشتم به عشقش میخوندمشون

همون پسری که برام مهم نبود که خوشگله یا زشت تپله یا لاغر خوش اخلاقه یا گرگرو

دوسش داشتم هرجوری که بود و تازه فهمیدم که این بچه های مردمن که برای دوست داشتنشون

دلیل لازم داری.

طاهای نازم همون پسر ناز و کوچولوییه که بلوز آبی پوشیده و کنار دایی محمد مهدی و فاطمه یکتا با

معصومیت تمام داره میخنده.

الهی فدات بشم خاله

من این حس قشنگو مدیون تو هستم!!!!!!!!!!ماچ

پسندها (1)

نظرات (4)

علی
3 بهمن 92 17:14
سلام پس از ورود به وبلاگ زير به يک سايت جالب هدايت مي شويد. پس از هدايت به آن سايت، ثبت نام کنيد. خيلي جالب و با حاله. آدرس: http://gorzak.mihanblog.com
مامان مائده
3 بهمن 92 23:18
خیلی خنده داره که خودمم واسه خودم نظر میزارم. ولی آخه هر بار این پست رو میخونم اشکم در میاد و احساساتی میشم مخصوصا با این عکسای خوشگلی که از طاها جونم گذاشتم.
خاله فاطمه
4 بهمن 92 10:39
طاها همه زندگی منه، اون موقعا که مامانم اینا بودم صبا که طاها رو میووردن میومدم پیشش میخوابیدم با یه تکونش بیدار میشدم که نکنه چیزی بخواد، یادش بخیر ..... طاها یه گل آروم و معصوم و مهربونه مثل مامانش من همیشه دلم واسش تنگ میشه حتی وقتی پیششم... مائده اشکمو درووردی ...
مائده
پاسخ
آره خواهر تو از مامانش بیشتر حواست بهش بود یادمه.
خاله ندا
5 بهمن 92 15:09
ای جااااااااااااااااانم چقد بامزه تر شده این فاطمه یکتای تپلی ما دلم براش تنگ شد یهو مائده دلمو آب کردی دختر ماشالا بزرگ شده جیگر شده دلم میخواد فشارررررش بدم
مائده
پاسخ
خاله ندا گل گلاب زودی بیا فاطمه یکتا رو فشار بده مامانش رو هم خوشحال میکنی. جدا من خیلی تو خونه تنهام و واقعا خوشحال میشم اگه بیایی پیشم دوست جونم