فاطمه یکتافاطمه یکتا، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 15 روز سن داره

نی نی نقلی من و بابا

هوووووورااااااا وبلاگ دار شدم!!!!

1392/11/1 3:42
نویسنده : مائده
262 بازدید
اشتراک گذاری

حتما هر کی تیتر رو بخونه میگه :

اخییی!!!!

چه ندید بدیده.

خواننده ی گرامی درست  گفتی واقعا فکرشو نمیکردم که وبلاگ داشتن انقدر راحت باشه. الان ساعت ۳.۳۰  نصفه شبه و من خوشحال و هیجان زده دارم تایپ میکنم(تایپ کردنم آخه بلد نیستم) و این رو مدیون مریم گلی دوست عزیز و دوست داشتنیمم.

فاطمه یکتا و محمد امینم خوابن....

واااای قربونت برم مادر چی شد که تو انقده ناز شدیماچ

آخه نمیدونی که چه جوری خوابیده یه پا از پتو بیرون لپ سمت چپ رو تشک و دستاش باز دو طرفش اینجوری که میخوابه من وباباش باید بریم لبه های تخت خودمون رو جا بدیم آخه وسطمون میخوابهخنثی

وایییی خدایا ممنون ممنون ممنون

دیگه برم بخوابم بقیش فردا

ولی قبلش یه هورای دیگه 

هووووووررااااااااا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

خاله بگم
1 بهمن 92 11:41
قربونت برم همیشه ش..........تو شیشه طلا و نقره میشه میبرم بازار میفروشم پیرهن میخرم میپوشم
مائده
پاسخ
این تصنیف زیبای شوشتری رو نمیدونم کی گفته ولی هر کی گفته خوب گفته چون من از روش سه سوته فهمیدم که خاله بگم جان کیه
خاله بگم
1 بهمن 92 11:42
اینو خودم گفتم دل من عاشق روناته ه ه ه خوشگلی والله ..
مائده
پاسخ
واقعا که ما خونوادتا شاعره های خوبی هستیم به شعرای خاله فاطمه توجه کن
خاله مریم
1 بهمن 92 12:07
مبارکهههههههه
خالت خودشو واسه تو بالاخره میکشه
1 بهمن 92 20:07
نقل خاله جون دل مطمئنا من یه یه روز از دست لپات سر به بیابون میذارمممم
خالت دیوونه کردی ی ی ی
1 بهمن 92 20:10
خالت عاشققققتتتتت میخورتتتتت قلمبه با پوست و گوشت و روون ن ن هایتتتت
مائده
پاسخ
خوش به حال فاطمه یکتا با این خاله های مهربونش شعرتم خیلی با حال بود خواهرم ممنون