مهمونی دوستانه
امشب رفتیم خونه آقا حامد و معصومه جون که آقا حامد هم اتاقی قدیم محمد امین بودن.
خیلی بهمون خوش گذشت و من با معصومه که صمیمی و مهربونه کلی حرف زدم.من عااااااااااااااشق مهمونی ام
فاطمه یکتا هم یه عالمه خندید و همکاری کرد(بر عکس دیشب که تو آتلیه یه ریز گریه کرد)
چند تا عکس جدید از فاطمه یکتا میزارم واسه خاله جونا:
اینجا داره با خوشحالی فرنی میخوره.
آدم جیگرش حال میاد وقتی بچش غذا میخوره
خدایا شکر
گفتم خیلی ناز میخوابه
اینم نقلی سوار بر روروکی که داداش طاها جونش بهش داده!!!!!
مرسی داداش طاها
اینم از بابای فاطمه یکتا که وقتی از سر کار میاد سرش رو میزاره رو پای دخترش و خستگیش رو در میکنه!!!!!!!!!!!
دخمل لوس باباییییییییییییی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی