فاطمه یکتافاطمه یکتا، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 7 روز سن داره

نی نی نقلی من و بابا

نشستن نقلی

1392/11/30 1:38
نویسنده : مائده
278 بازدید
اشتراک گذاری

فاطمه یکتا میشینه

 

 

ولی باید حواسم بهش باشه که یهو اینجوری از پشت کله نکنه بیافته:

 

 

یه بالش میزارم پشتش که اگه افتاد بیافته روش.

فکر کنم خودش هم از نشستنش خوشحالهخنده

 

امروز یه اتفاق خوب افتاد که میتونه یه شروع خییییییییییییلی خوب باشه

شروعی که زندگیم رو متحول میکنه!!!

داشتم وسیله هامو میچیدم تو کالسکه که با نقلی برم خونه ی مامانینا

دیدم یه اس ام اس رو گوشیمه از طرف هیئت دانشگاه

اولین جلسه ی کلاس حفظ قرآن امروز در مسجد دانشگاه...........

جالب بود!!! چون خودم چند روزی بود که داشتم بهش فکر میکردم

آخه یه اس ام اس تکان دهنده راجع به قرآن از طرف حوزه اومده بود

به شوهر جان گفتم و اونم با خوشحالی گفت میام دنبالت میبرمت

نقلی رو گذاشتم پیش مامان و رفتم

کلاس خوبی بود

خدایا یعنی من همچین توفیقی پیدا میکنم؟؟؟؟؟؟

حتی در حد چند صفحه!!!!!!!!

راضیه ام فقط بتونم و توفیق داشته باشم.

عصر هم برگشتیم خونه

نقلی روز به روز داره شیرین تر میشه

تو صورت من نگاه میکنه بی خودی با صدای بلند میخنده

بعدش هم من از این حرکتش خندم میگیره

قبلا من تلاش میکردم که بخندونمش الان اون منو میخندونه

با زبون بی زبونیش به من و باباش ابراز محبت میکنه

خدایا شکرت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

خاله ستاره
30 بهمن 92 9:34
یعنی من این جیگر رو می بینم دلم غش میره براش. مامان مائده صدقه یادت نره و دعا می کنم خدا تو راه جدید که پیش روت گذاشته یه همت عالی بهت بده و تا آخرش بری. منم یکی از آرزوهامه...!
مائده
پاسخ
سلام دوست گلم خییییییلی ممنون انشالله که نی نی خودت رو ببینیم دلمون براش غش بره واقعا دعای تو با این دل پاکت برای من بهترین چیز بازم ممنون
rivaan
30 بهمن 92 11:23
چقد خوشحالم ک انقد از این اتفاق خوشحالی ...امیدورام به قول مادربزرگم در این دنیا و ان دنیا رو سفید باشی.
مائده
پاسخ
خیییییلی ممنون انشالله که خدا کمکم کنه و تا تهش برم.