فاطمه یکتافاطمه یکتا، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 12 روز سن داره

نی نی نقلی من و بابا

افطاري...

1393/4/14 2:56
نویسنده : مائده
226 بازدید
اشتراک گذاری

زیباچه قدر افطاري هاي ماه رمضون رو دوست دارم واقعا كه يه تفريح عاااااالي برام محسوب ميشن

امشب خونه ي مامانمينا همگي افطار دعوت بوديم با داييا و خاله ومامان بزرگ و....

واي كه چه قدر خوش گذشت

نقليه گلم هم يه كار خيييلي بامزه كرد خودش رفت و هدي دختر پسر داييم رو كه دو سالشه گرفت و بوسيد

بوس واقعيي( تا حالا هر وقت بهش ميگفتيم بوس كن فقط يواش مي اومد لباش رو ميذاشت رو لپمون ولي اين دفعه واقعا بوس ميكرد)

 هداي طفلكي رو دو دستي گرفته بود و ملچو مولوچ ميبوسيد اونم بهش ميگفت بوسم نكنقه قهه

تا آخر مهموني هم كه فاطمه يكتا ول كنش نبود هي ميرفت پيشش

اونم ازش فرار ميكرد

ما هم ميخنديديم

فردا مهمون دارم از قبل ميدونستما ولي يادم رفته بود شب كه از مهموني برگشتيم شوهر جان ياد آوري كرد

خونه مثل هميشه مرتبهزیباراضیخندونک ( خيييلي خانوم تميز و كد بانويي هستماااا)

فقط اتاق مهمان وحشتناكههههههتعجبترسو

پي نوشت١:امشبه همه رو براي آخرين جمعه ي ماه رمضون افطاري خونمون دعوت كردم

پي نوشت ٢:ديشب از ساعت يك تا دو و نيم نصفه شب داشتم پيراشكي ميپختم كه بعد از كلي تلاش و كوشش يه چيز سوخته ي بد مزه ي افتضاحي شد كه نگو ( مزه ي  اُ آر اِس ميداد)البته همون هم شوهر جان سه تا شون رو  براي سحري خورده بود( كه من خيييلي تعجب كردم)  ولي من اننننقدر خسته بودم كه حتي نتونستنم سحر بيدار بشم و بي سحري روزه گرفتم  حالا هم از حرصم دلم ميخواد همش رو بريزم تو سطل آشغال كه هر دفعه با باز كردن در يخچال چشمم بهشون نيفته....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

خاله بگم
14 تیر 93 11:16
خواهر چه تم فوق العاده ای گذاشتی... البته من تم طاها رو بیشتر دوست داشتم...دیشب واقعا عالی بود فقط مشکلش شب شنبه بودنش بود که واقعا سخته... الان چشمام میسوزه و حالت تهوع دارم و اصلا نمیتونم رو کارم تمرکز کنم... سحر که باز تو خواب ساعت رو خاموش کرده بودم و به لطف خدا 10 دقیقه مونده به اذان بیدار شدیم و یه چیزی خوردیم ... واقعا به خودم قول دادم جمعه شب ها زودتر بخوابم..به خصوص تو ماه رمضان... اما با همه اینها واقعا خوش گذشت دست مامان و بابا درد نکنه
مامان ستیا
16 تیر 93 17:42
سلام سلام عزیزم. نقلی جونم دالی بزلگ می شی خاله دالی یک ساله می شی. وای اولین ماچ واقعی خیلی خوبه. همه اولین ها شیرینن و مخصوصا سال اول زندگی دخملامون. ماه رمضونو منم خیلی دوس دارم ولی خیلی بده که نمی تونم روزه بگیرم واسه شیر دادنم. چه خوبه مامانی که می تونی روزه بگیری. حتمن هر وقت رفتم پیش امام رضا نائب زیاره می شم واست مائده جان .آفرین به تو کد بانو با این همه مهمون داری