فاطمه یکتافاطمه یکتا، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 12 روز سن داره

نی نی نقلی من و بابا

تب....

1393/2/20 1:35
نویسنده : مائده
228 بازدید
اشتراک گذاری

بی حوصله روزهاي گذشته سرم خیلی شلوغ بود

شوهرجان دوشنبه رفت اصفهان و منم رفتم خونه ی مامانبنا همون شب نقلی مریض شد و تا 3 روز تب شدید داشت حتی تبش به 40 درجه هم رسید

خيلي وحشتناک بود منم ترسیده بودم خدا روشکر بعد از 3 روز بهتر شد و الانم بهتره فقط اشتهاخییییلی کم شده که این منو خیلی ناراحت میکنه خدایا مادر بودن واقعا سخته.... 

بااین وجود خونه ی مامانمینا خوش گذشت چهارشنبه عصر شوهر جان اومد و چشمم روشن شد

امشب تولد طاها جونم بود و همه دور هم بودیم و تو حیاط خونه ی خواهر جونم کلی خوش گذروندیم وای که چه قدر عالی بود این مهمونیا بهترین و شیرین ترین تفریحات زندگی من هستن فردا شب قراره دوست شوهر جان و خانومش  بیان خونمون... من عااااشق مهمونيمچشمک. نقلی خیلی شیرین مامان و بابا میگه...

پسندها (1)

نظرات (4)

نازنین
19 اردیبهشت 93 1:32
سلام... خوشحال میشیم اگه به وبلاگمون سر بزنید.
مهدیه
19 اردیبهشت 93 12:02
نقلی جونم چرا مریض شدی خاله ؟ واقعا مادر بودن خیلی سخت خواهر جون من دو تا دارم تقریبا کچل شدم خدا حفظ کنه مادرامونو چندتا بچه ی شیر به شیره داشتن اصلا هم اعتراضی نداشتن واقعا مامانامون خيييييييلي عجيب بودن
خاله فاطمه
19 اردیبهشت 93 19:51
آره خواهر خدا رو شکر خیلی خوش گذشت، ماشاالله به فاطمه یکتا خدا ایشالا حفظش کنه برامون و بهش سلامتی بده
خاله بگم
20 اردیبهشت 93 7:50
ممنون که با اومدنتون همونی من رو شاد و زیبا کردین...