فاطمه یکتافاطمه یکتا، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 12 روز سن داره

نی نی نقلی من و بابا

چهارشنبه سوري

1392/12/28 0:22
نویسنده : مائده
259 بازدید
اشتراک گذاری

امشب به همراه خانواده ي شوهر جان رفتيم براي برگزاري مراسم چهارشنبه سوري قبل از رفتن كمي غرغر كردم و گفتم نميام هوا سرده آتيش ميپاشه به بچه خطرناكه خلاصه كلي دل شوهر جان رو خون كردم راستش خودم حالش رو نداشتم خوابم ميومد خنثی

اين اساسي ترين تفاوت من با خانواده ي شوهر جانه

خيييييلي سحر خيز و كم خوابن اصلا دركشون نميكنم ٥ صبح بيدار ميشن تا آخرشب هم نميخوابن

من از حال ميرم اگه انقدركم بخوابم البته نا گفته نمونه من تو روزاي معمولي ميخوابم ولي روزايي كه اينجوري مراسم داشته باشن خسته ميشم

نقلي هم امشب روي باباش رو سفيد كرد و بر عكس ديشب حسابي همكاري كرد

خنديد هر وقت هم خوابش ميومد خوابيد

خيلي خوش گذشت

خدا رو شكر

این عکس نقلی روی دست عموی شوهر جان

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

rivaan
28 اسفند 92 10:26
عزیزم پس حسابی بدن درد میگیری... منم اومدم تبریز و با گل پسر رفتم 4 شنبه سوری خیلی ترسیدم بابا اینجا انگار نارنجک مینداختن همه پایه بودن من که حسابی ترسیدم......
میترا
29 اسفند 92 1:11
چه خوب