فاطمه یکتافاطمه یکتا، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 10 روز سن داره

نی نی نقلی من و بابا

روز ازدواج

1394/6/27 3:07
نویسنده : مائده
206 بازدید
اشتراک گذاری

چند روز پیش یه پیام برام اومد

سه شنبه ۲۴ شهریور ماه روز ازدواج حضرت زهرا(ع) و حضرت علی (ع) است و در تقویم این روز روز ازدواج نامگذاری شده....

چه باحال

مگه روز ازدواج هم داریم؟؟؟؟؟؟

خب چه روزی از این بهتر

تصمیماتی که با خودم گرفتم:

کیک میپزم

قرمه سبزی(غذای مورد علاقه شوهر جان)میپزم

سالاد میوه و شیر موز درست میکنم

یه ریش تراش برقی اینترنتی میخرم(به عنوان کادو)

لباس نو میپوشم و موهام رو سشوار میکنم و......

خلاصه خودم رو واسه ی یه جشن خونگیه باحال که شوهر جان هم هیچ اطلاعی ازش نداره آماده میکنم....

دوشنبه رفتم سر کار و یه پروژه سنگین بهم دادن 

از سر کار که برگشتم سریعا یه ریش تراش اینترنتی خریدم

فردا از صبح پای پروژه سر کارم بودم

وووو.......

سرم رو آوردم بالا و دیدم ساعت هفت و نیمه و من هنوز هیییییییییییچ کاری نکردم

با عجله از جام بلند شدم و شروع کردم به درست کردن غذا و کیک و....

شوهر جان هم زنگ زد و گفت که برای خرید بریم بیرون و من نمیدونستم به چه بهانه ای بهش بگم:

نه

و اما وقایع آنروز:

قرمه سبزی سوخت

بیکینگ پودر تموم شده بود و کیک به یه چیز مسخره تبدیل شد(چروک شد و رفت تو سطل آشغال)

سشوارم خراب شد 

چون میخواستیم بریم خرید مانتو و چادر پوشیدم

شوهر جان بعد از باز کردن کادوش با ناراحتی گفت که این اون چیزی نبوده که میخواسته

شوهر جان در راه بازگشتن به خانه فهمیده بود که امروز جشنه و اصلا سورپرایز نشد

سالاد میوه در یخچال به فراموشی سپرده شد

خلاصه برنامه اون شب کااااااملا خراب شد

ولی با تمام اینا بهمون خوش گذشت

چون کلی خندیدیم

به کیک چروک

به لو رفتن برنامه توسط خودم(با پیامی که تو یکی از گروه های تلگرام گذاشته بودم)

پی نوشت:

من همون شب دوباره قرمه سبزی درست کردم و درسته که ۱۱ شب شام خوردیم ولی خیلی خوشمزه بود.

خوبی لو رفتن برنامه این بود که شوهر جان هم به من کادو داد

شوهر جان بعد از استفاده از ریش تراشش گفت که خیلی عالیه و اشتباه فکر میکرده و ریش تراش همون چیزی بوده که میخواسته

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)