مهمونی خودمونی!!!
امروز ظهر مامانینا و خاله و مامان بزرگ اومدن پیشمون.
خییییلی خوش گذشت.
یه کله پاچه مشتی بار گذاشته بودم که دور همی خیلی چسبید.
اصلا این غذاها دور همی میچسبن.
البته خواهر جونیا نبودن وجاشون خییلی خالی بود.
کلا من عاااااشق مهمونییم.
شب به فاطمه یکتا قطره آهن و مولتی ویتامین دادم.
معمولا بعدش آب میدم که فاطمه یکتا زد و آب رو رو فرش نازنین پذیراییمون چپ کرد.
من:واااای
شوهر جان:چی شده؟
من:هیچیی. آب ریخت رو فرش.
بعد اومدم قطره مولتی ویتامین بدم که چند قطرش ریخت رو فرش.
من:واااااااااای
شوهر جان :چی شده؟
من:یکم قطره ریخت رو فرش
شوهر جان:خب یه چیز بزار زیرش
من :نمی خواد .وااااااااااااااااااااااییییییی
شوهر جان:چی شد دوباره؟
من:پاشو....
پاشو برو دستمال بیار کل قطره ی مولتی ویتامین رو فرش چپ شد.بدوووووووووووو
وااااااااااااااااااااااااااااایییییییییییییییییییییییییییی
شوهر جان:چییییی شده؟؟؟؟؟(از تو آشپزخونه)
من:قطره ی آهن هم چپ شد
دستمال بیاااااااااااار...........
خلاصه یک گندی به فرش نازنینمون زدم.
فاطمه یکتا و شوهر جان هم میخندیدن.(البته فاطمه یکتا به خنده های شوهر جان میخندید)
تا ساعت 12شب هم دو نفری
اول با آب
بعد با لکه بر
بعد با شامپو فرش
بعد هم با مخلوط آب و وایتکس و پودر ماشین لباسشویی
داشتیم میسابوندیم و هیچ فاییده ای نداشت!!!
تازه در یک مراحلی پر رنگ تر هم میشد(انگار با اون ماده هه واکنش میداد)
چه کوفتیه این فروس سولفات.
تصمیم گرفتم دیگه بهش ندم.
بچم وقتی میخوره بنفش میشه چند تا اوق میزنه.چشاش میزنه بیرون و اشکی میشه و حالش به هم میخوره ....
البته درآخرش با یه لکه بر خارجیه توپ لکه هه یهو پاک شد و کلی ذوق زده شدیم.
فاطمه یکتا خییییییییییییلی بامزه شده.
راست میگن 6اهگی اوج شیرینی بچه هاس
حتی برا من و باباش که همش باهاشیم اصلا کاراش عادی نمیشن.
عاشق آواز خوندناشیم
عاشق خندیدناشیم
.
.
.
عاشق همه ی کاراشیم.
خدا تو رو واسمون حفظ کنه مادر.