فاطمه یکتافاطمه یکتا، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 1 روز سن داره

نی نی نقلی من و بابا

ارديبهشت پر مشغله...

1394/2/3 2:13
نویسنده : مائده
281 بازدید
اشتراک گذاری

 

مامان بدي شدم كه انقده دير اومدم سراغ وبلاگ دخترم

چي كار كنم اين روزا سرم خيلي خيلي شلوغ بود

الانم كه اصفهانيم و ساعت دو نصفه شبه ...

از تهران ساعت ٤ بعد از ظهر حركت كرديم و مستقيم رفتيم خونه عمه شوهر جان به مهموني...

خدارو هزار مرتبه شكر امشب فاطمه يكتا با خانواده ي پدري خوب و مهربان بود و ديگه تو بغلشون ميرفت و باهاشون بازي ميكرد...

دختر خانومم واقعا بزرگ شده و ديگه خيلي شيرين براي من داستان تعريف ميكنه

اونم به زبون خودش

مثلا ميگه مامان طاخا( منظورش طاهاس) بعد يقه ي لباسش رو ميگيره و ميپيچونه و هل ميده...

يعني طاها اين كار رو كرد...

روزي هزار بار هم ميگه طاخا بيا،طاخا بده، طاخا... طاخا....

جمعه اي كه گذشت به جاده ي كن- سلقون رفتيم و از طبيعت بسيار زيبا استفاده كرديم

آب از كنارمون رد ميشد و شكوفه هاي سفيد رنگ با هر نسيمي روي سرمون ميريخت...

شنبه و يكشنبه خونه مامان جونم بودم ... شنبه فاطمه اومد رفتم پيشش و يكشنبه معصومه اومد...

براي فاطمه يكتا يه جعبه بزرگ مداد رنگي خريدم 

حالا ديگه تمام وقتش رو نشسته و داره نقاشي ميكشه...

واقعا تمام وقتايي كه بيداره يه دفتر جلوشه و با دقت تمام داره توپ ميكشه

خيلي هم قشنگ توپاش رو گرد و تميز ميكشه

چشم هم ميكشه ولي هنوز ابرو و بقيه ي اجزا رو نميتونه بكشه...

شبا هم موقع خواب به باباش ميگه كه براش كتاب بخونه

كلا بزرگترين علاقه زندگيش كتاب و دفتر...

وقتي ميخواييم از خونه بريم بيرون حتما كيف دستي و ني نيش رو بر ميداره  و بعد مياد بيرون( اداي من رو در مياره)....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)