شيطوني هاي نقلي
نقلي خانوم ياد گرفته كه ميره رو ميز توالت من و وسيله هام رو ميريزه بيرون
ديروز صبح ساعت هشت و نيم با يك سوزش شديييييد گلو و سردرد و تن درد و .... با صداي نقلي خانوم از خواب بيدار شدم
و انقدر مريضي برده بودم و بي جون بودم كه نتونستم پا شم و خوابم برد و يك ربع ساعت بعد بلند شدم ديدم به به
نقلي خانومرچي كار كرده
رژگونه رو از رو ميز توالت برداشته و كااااملا پودرش كرده و به خودش و تمااااام نقاط رو تشكي تا جاي ممكن ماليده
برق از كلم پريد و شدم با اون حال مريضم تخت رو جارو برقي كشيدم و تميز كردم و.....
جند وقت پيش هم خط چشم مايع رو برداشت و درش رو باز كرد و خوردش و ريخت رو لباسش
به هر حال ديروز ميز توالت رو از دست شيطوني ها( بهتره بگم خرابكاري ها) ي دختر خانوم جمع كرديم
ديروز عصر دوباره دخترم رو برديم بيمارستان صارم
از صبح اسهال شدييد گرفته بود و من با تن درد و مريضي يه بند در حال پوشك عوض كردن بودم
خلاصه ديروز اصلا روز خوبي نبود
ناشكري نميكنم بازم خدا رو هزار مرتبه شكر كه دكتر گفت چيزيش نيست و به احتمال زياد چيز كثيف گذاشته دهنش
كي بشه سن گذاشتم اجسام از دهنش بگذره و من راحت بشم