فاطمه یکتافاطمه یکتا، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 11 روز سن داره

نی نی نقلی من و بابا

مريض شدم

1393/3/16 17:42
نویسنده : مائده
288 بازدید
اشتراک گذاری

واي كه چه حال بدي دارم

سرم و تنم درد ميكنن ديروز رفتيم باغ دايي شوهر جان( پدر جاري) عجب زيبا بود پر از درخت ميوه

آلبالو و آلو و گوجه سبز و توت و ....  خييلي قشنگ بود خييييييلي.....

ولي چه فاييده كه من مثل يه جنازه يه گوشه افتاده بودم انقدر حالم بد بود نميتونستم از جام تكون بخورم

شب كه بر گشتيم خونه داغونه داغون بودن ديگه حتي دستامم نميتونستم تكون بدم

ميدونيد تمام مدت درد و مريضي به چي فكر ميكردم

نكنه بچمم وقتي مريض بود انقدر درد كشيد و من بيخبر بودم ولي هيچي نميگفت نگراني دومم هم كه خييلي حالم رو بدتر ميكرد اين بود كه نقلي هم بگيره هنوز هم نگرانم

خدايا كمكم كنگریه

الان هم هنوز تن درد دارم ولي بازم خدارو شكر اگه نقلي نگيره هييييچ اشكالي نداره هميشه بهش ميگم كه درد و بلات بخوره تو سرم مادر حالا اگه واقعا خورده باشه اصلا مهم نيست

 

امروز مادر شوهر جان دستش رو گرفته بود و بلندش كردو گفت يا علي نقلي هم همون موقع گفت علي گفتم مياييم اصفهان زبونش باز ميشهآرام

راستي دو روز ديگه تولدمه 

يعني كسي تولد منو هنوز يادشه!!!!!!!!

پسندها (2)

نظرات (5)

مهديه
17 خرداد 93 19:05
مائده جونم تولدت مبارك خواهر اينشالاه هميشه سالم و سلامت كنار خانوادت روز هارو عالي سپري كني عزيزم
خاله ستاره
18 خرداد 93 18:21
واااااي، ايشالا زودي خوب بشي. مراقب فاطمه جونم باش مائده همين روزا آماده باش بياين خونه ما
خاله بگم
19 خرداد 93 8:01
واااای چقدر این پسر تو تم جدیدت شبیه طاهاست... عاشق تمت شدم خواهر... واقعا تنها دغدغه من حین این مریضی لعنتی طاها و فاطمه یکتا بودن... خدایا شکرت پاسخ هههه راست ميگي خواهر اون طاهاي عشق منه خودمم بيشتر عاشقش شدم
پیشی و میشی
19 خرداد 93 8:11
دوست جونم،تولدت با تاخیر مبارک بهترین ها رو برات آرزو میکنم ایشالله دانشگاه رفتن یکتا جونم و عروس شدنش پاسخ واااي انشالله خييلي ممنون
مامان مریم
20 خرداد 93 1:51
تولدت مبارک مائده جونم... انشالله زودی خوب بشی