ده ماهگي نقلي خانوم
نقلي خانوم ما حساابي ديگه خانوم شدهو حالا ديگه ده ماهشه
پيشرفت هايي هم داشته كه من به خوبي حس ميكنم معني جملات رو ميفهمه و عكس العملاي سريع نسبت بهشون نشون ميده
به حرفامون گوش ميده
مثلا نذار دهنت كثيفه ورو ميفهمه و ميندازتش كنار ولي اگه حواسمون نباشه دوباره برش ميداره
يعني قشگ كشيك ميكشه ببينه كي حواسمون نيست تا چيزهاي ممنوعه رو برداره و بخوره بعدش هم كه ما ميبينيمش يا سريعا پرتش ميكنه و خودش رو ميزنه به اون راه يا توصورتمون به پهناي صورتش ميخنده كه دعواش نكنيم
خيييييييلي بامزه ميشه در اين جور مواقع
تب لت هم جزء چيزاي ممنوعه براي نقليه و من بهش نميدمش يه بار دادمش به طاها تا باش بازي كنه. و نقلي اين صحنه رو ديد خييييييلي جالب بود و من اصلا فكرش رو نميكردم كه اينجوري عكس العمل نشون بده چون ميدونه طاها هم يه بچس تا تب لت رو دادم بهش بدو بدو چهار دست و پا خودش رو رسوند به من با صداي اعتراض آميزي گفت مااااامااااان و بعدش هم شروع كرد با غر غر يه چيزااايي رو گفتن و رفت سمت طاها تا تب لت رو ازش بگيره
يعني من و مامانم و خواهر فاطمه جونم ميخنديديمااااااا!!!!!!!!
يه كار ديگه هم كه ميكنه اينه كه وقتي شير ميخواد مياد پيش من و صورت رو جمع ميكنه و تند و تند نفس ميكشه جوري كه لباش غنچه ميشن و رو دماغش چروك مي افته خييييييلي بامزه ميشه وقتي اينجوري ميكنه
چيزايي رو هم كه ميخواد با دستش نشون ميده
امروز جلوش دكمه ي عروسكش رو زدم كه مامان بابا بگه تا من دستم رو برداشتم انگشتش رو آورد و دكمه رو فشار داد و ياد گرفت