روز دختر مبارك
دوهفته پيش خانواده شوهر جان از اصفهان اومدن خونمون و يه نصف روز مهمونمون بودن و واسه فاطمه يكتا يه عروسك خيلي جالب آوردن كه با گريه كردن و خنديدن اجزاي صورتش تكون ميخوره دقيقا مثل يه نوزاد و وقتي پسونكش رو ميذاري دهنش ميمكه و ميخوابه...
من بيشتر باش كيف كردم.
البته فاطمه يكتا هم خيلي دوسش داره.
سه هفته گذشته رفتيم اصفهان و خيلي خيلي بهمون خوش گذشت
با جاري كوچك رفتيم استخر و خريد و مهموني و....
پنج شنبه ، جمعه هم رفتيم چادگان و همه رو ديديم،با تمام فاميلاي شوهر جان تو يه ويلا بوديم
عمو فراز( برادر كوچك شوهر جان) يه گربه خيلي كوچيك گرفته بود و فاطمه يكتا باهاش بازي ميكرد، اينكه خيلي كوچولو تميز بود و مرتب هم حمومش ميكرد ولي من دلم ريش ميشد....
امروز روز دختر بود و ما هم روز دختر رو جشن گرفتيم
شوهر جان يه هديه خوشگل براي فاطمه يكتا با يه عالمه شيريني خريد و فاطمه يكتا هم حسابي ذوق زده شد
هديه يه گاز با قابلمه و بشقاب بود كه فاطمه يكتا عاشقشون شده بود و تمام مدت داشت آشپزي ميكرد و به ني ني هاش و عروسكاش غذا ميداد
خودمم تو فكر يه كار جديد هستم...
فقط زحمتش زياده...
خدايا كمكم كن...