فاطمه یکتافاطمه یکتا، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 11 روز سن داره

نی نی نقلی من و بابا

نقلي خانوم يكسال و پنج ماهه...

1393/10/14 0:49
نویسنده : مائده
311 بازدید
اشتراک گذاری

 آقا محمد رضاي نوه ي دايي فرهادم....فاطمه يكتا در حال ديدن نمو...

اينجا هم بستنيش رو  كه داشت با چكه چكه هاش همه جا رو كثيف ميكرد خوردم بچم اشكش دراومد...

اينم از آقا محمد رضا پسر پسر داييم...

اين عكس رو پدر شوهر جان  اصفهان ازش گرفته...

 

 

آيييييي

يعني پاهام و كتفام و دستام و سرم همّه با هم درد ميكنن

دوباره كلاس آمادگي جسماني ثبت نام كردم

خيلي خوبه و خيلي راضيه ام...

احساس زنده بودن و فعال بودن ميكنم

ولي تمرينات امروزمون خيلي سخت بود و بيچاره شدم...

فاطمه يكتا هم پيشرفت خيلي خوبي داره و هر چي ميگيم سريع تكرار ميكنه

خيلي هم بامزه تكرار ميكنه...

سعي ميكنه منظوراش رو كامل بهم برسونه

روزايي كه ميرم كلاس ميذارمش خونه مامان اينا و اونجا خيلي بهش خوش ميگذره و كلي بازي ميكنه

امروز شوهر جان شركت جديدش رو افتتاح كرد

خدارو هزار مرتبه شكر

دوست داشتم كه تو افتتاحيه باشم ولي نشد و شوهر جان قول داد كه تو يه وقت مناسب ببرتم و شركت رو بهم نشون بده...

پسر داييم يه پسر داره به اسم محمد رضا كه خيييعلي نازه من متاسفانه يه بار بيشر نديدمش چون قم هستن و فقط هر روز عكساش رو تو وايبر ميبينم و دلم قنج ميره واسش...

چند روز پيش فاطمه يكتا خيلي بامزه نشست پاي تلويزيون و به مدت طولاني كارتن نمو رو نگاه كرد و كلي عكس العما از خودش نشون داد

عكساي خانوادگي رو هم كه نگاه ميكنه همه رو معرفي ميكنه و به خودش كه ميرسه خيلي بامزه ميگه من من  با اينكه تو بعضياشون خيلي  كوچيكه ولي خودش رو ميشناسه

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان پریا
14 دی 93 1:36
خدا دختر نازتونو حفظ کنه..ماشالا خیلی با مزه ست
خاله دلتنگ
14 دی 93 7:25
انگار ده ساله ندیدمت عزیز دلم با اینکه همین پریروز بود... قربون "من من" گفتنت برم ... وای دلم "من من" خواست... اون انگشت کوچیکت رو که روی سینت فشار میدی و میگی من من...