فاطمه یکتافاطمه یکتا، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 23 روز سن داره

نی نی نقلی من و بابا

به دنيا آمدن امير علي

1396/12/1 2:16
نویسنده : مائده
716 بازدید
اشتراک گذاری


 امیر علی ساعت یک ربع به نه شب متولد شد
و این آغاز بک فصل جدید در زندگی من بود
مادر دو فرزند بودن برای من که هنوز حتی مادر بودن خودم رو خیلی باور نکردم کمی عجیبه....
با اینکه بچه ی دوم بود ولی حس متفاوتی داشت
همه چیز انگار نو بود
اتاق عمل. دکترا . پرستارا. فیلمبردار و عکاس که از اول باهام بودم و تمام لحظات رو ثبت کردن
وقتی به دنیا اومد و صدای گریه اش رو شنیدم از خوشحالی گریه کردم...
کوچولو و سفید و بامزه بود
شوهر جان هم با لباس مخصوص اتاق عمل پیشم بود
ناف بچه رو برید و همونجا عکس سه تایی گرفتیم ( جای دختر گلم خالی بود. حیف که فاطمه یکتا رو راه نمیدادن)
این لحظه ها هیچ وقت از یادم نمیرن حتی اگه جایی ثبتشون نکنم
امیر علی گرسنه ي گرسنه به دنيا اومد

تو ريكاوري بودم كه آوردنش پيشم شيرش دادم

پرستاراي مهربون بيمارستان صارم خيلي كمكم كردن

و اين فرآيند شيردهي و جيغ و گرسنگي يك روز كامل ادامه داشت تا وقتي كه اومديم خونه و خواهر جان بهشون شير دادن و بالاخره سير شد

اولين ديدار دختر گلم هم با داداشش ديدني بود

اون كه روزها رو براي ديدن امير علي ميشمرد حالا واقعا به آرزوش رسيده بود نشسته بودو امير علي رو گرفته بود تو بغلشو فقط نگاش كيكرد

بعد هم كه گذاشتيمش تو رختخوابش همينجوري فقط نگاش ميكرد هر چي طاها بهش ميگفت بيا بريم بازي ميگفت نميخوام ميخوام پيش داداشم باشم

پدر همسر براي ديدن امير علي تنها به تهران اومد و رفت و با اين كارش خيلي خيلي من رو خوشحال كرد

جالبتر اينكه عمه هاي عزيزم همشون خونه ي مامانم اينا مهمون بودن و اين شيريني روزاي اول رو دوچندان كرد

اتفاقات زيادي افتاد

امير علي زردي گرفت و يه روزي تودستگاه بودهمون موقع زلزله هم اومد

اصفهان رفتيم تا مادرشوهر جان بتونه نوه ي جديد  رو از نزديك ببينه

دختر گلم به كلاس مهد قرآن ميره و كلي سوره يديد ياد گرفته

ا

فاطمه يكتا تو گرفتن داداشش به من كمك ميكنه

امير علي بسيار خواهرش رو دوست داره و از ديدنش ذوق ميكنه و ميخنده

شوهر جان بسيار مشغوله

مثل هميشه

منم عادت كردم

البته واقعا توانايي هام با اومدن امير علي بيشتر شده ، خيلي سريع شدم

توي مدت زمان كوتاهي تمام كاراي خونه رو ميكنم

راحت شبا بيدار ميمونم

فقط يه مشكل بزرگم رژيم كوليكه كه واقعا سخته

تقريبا همه چيز توش حذفه....

هيچي نميتونم بخورم

 

پسندها (1)

نظرات (1)

مامان صدرامامان صدرا
1 اسفند 96 11:38
قدم کوچولوتون مبارک باشهجشن